ganhy

Huey Ying Gan Ying Gan itibaren Reso, Odisha 754217, Hindistan itibaren Reso, Odisha 754217, Hindistan

Okuyucu Huey Ying Gan Ying Gan itibaren Reso, Odisha 754217, Hindistan

Huey Ying Gan Ying Gan itibaren Reso, Odisha 754217, Hindistan

ganhy

i cried. a lot. in the middle of the night, trying not to wake my roommate, but i couldn't stop.

ganhy

This is a great book to understand the authority we have as believers of Jesus Christ and Children of God. Some things just aren't taught in church.

ganhy

For me, reading a play is kind of ”one man performance”, and totally different experience comparing to the very same play’s performance at theatre or in film form. I consider them as three different versions of one story. گفتن از شکسپیر و آثارش به تابو می ماند. کمتر کسی شهامت دارد بگوید از این یا آن اثر شکسپیر، خوشش نمی آید. یا عیب و ایرادی بر یکی از آثار او بگیرد. این واویلا بیشتر می شود وقتی انگلیسی، زبان دوم یا سومت باشد، و با ادبیات و زبان کهنه ی انگلیسی قرن شانزدهم بکلی بیگانه باشی! بهررو، منی که شکسپیر را اکثرن به زبان فارسی خوانده ام، و برخی از آثارش را در تیاتر و سینما به زبان های دیگر دیده ام، شهامت ابراز نظر ندارم. این که آثاری نظیر مکبث، تاجر ونیزی، شاه لیر، طوفان و... را بیشتر دوست داشته ام تا مثلن رومئو و ژولیت، یا رام کردن زن سرکش را، صرفن یک سلیقه ی شخصی ست. گرفتاری دیگرم آن است که هر بار اجرایی از یکی از آثار شکسپیر را دیده ام، هرچه در ذهن داشته ام، فروریخته، چرا که هر کارگردان تیاتر یا سینما، یا هر بازیگری آن را به شکلی نشان داده یا بازی کرده است، گاه بکلی متفاوت با اجرای قبلی یا بعدی. مثلن تمامی اجراهای "لارنس اولیویه" از شکسپیر، یا مجموعه ی تله ویزیونی بی بی سی و کمپانی شکسپیر، که روی دی وی دی هم موجود است، کارهایی ست درخشان با بازیگران و کارگردانانی همه شکسپیر شناس. به عنوان مثال "ریچارد سوم" با اجرای "لارنس اولیویه" بکلی قضاوتم را در مورد این نمایش نامه، در هم ریخت. با این همه دیدن هملت در چهار اجرای متفاوت، "لارنس اولیویه"، "کوزنتسف" (کارگردان و شکسپیرشناس روسی)، یا اجرای شگفت "درک جاکوبی"، و بالاخره هملت "کنت برانا"، آدم را در انتخاب، سر درگم می کند! غیر از اینها، آنچه در طول سال ها در ذهنم باقی مانده، دو اجرای شگفت "فرانکو زفیرلی" از "رام کردن زن سرکش" (با بازی "ریچارد برتون" و "الیزابت تیلور") و زیباترین "رومئو و ژولیت"ی که در عمرم دیده ام از "فرانکو زفیرلی"، یا اتللوی "اورسون ولز"، اتللوی "سر گئی باندارچوک"، و البته اتللوی "لارنس اولیویه"، یا هملت با بازی "ریچارد برتون"، هملت با بازی "کریستوفر پلامر"، هملت با بازی "درک جاکوبی"، و هملت با بازی "لارنس اولیویه" با همه ی کهنگی هم چنان درخشان اند. و فراموش نکنم عظیم ترین اجرای "شاه لیر" با بازی لارنس اولیویه را و ... اگر بهر کدام آثار شکسپیر فکر کنم، و اجراهای شگفتی که از آنها دیده ام... Henry V, directed and played by Lawrence Olivier (1945) is worth to see. Also a Kenneth Branagh version (UK, 1989) with he himself as Henry V . این نمایش نامه با ترجمه ی احمد خزاعی توسط نشر قطره در 1371 منتشر شده است.

ganhy

I'm going to confess something really dorky and a bit embarassing about myself. When I was in Jr. High I loved Michael Crichton and John Grisham. LOVED them. At the time, I had read almost all of their books. Imagine me, twelve years old, huge coke-bottle glasses, puff-paint scrunchie, catholic school uniform, pulling The Andromeda Strain out of my desk during silent reading. Are you kidding me? I even did an oral book report in seventh grade on The Client. My teacher thought it was inappropriate, little girls should not be reading those kinds of books. And why not? She claimed those books are too violent, but I really think it's because I plead the fifth when asked about my involvment in a certain note passing incident. She was not amused.

ganhy

I found it dry and waxing way too eloquent while describing a forest or something. It's probably due for a re-read.